ارسال داستان کوتاه درمورد نقش جوانان در پیروزی انقلاب
برخیز که فجر انقلاب است امروز بیگانه صفت خانه خراب است امروز
هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد از لطف خدا نقش بر آب است امروز
داستان کوتاه
موضوع:نقش جوانان در پیروزی انقلاب
نماز جماعت بر پا شد .جوانی به بغل دستی اش اشاره کرد و گفت:(سید مواظب باش.)بغل دستی اش که سید مرتضی نام داشت نگاهی به جوان کرد و گفت :(سعید ترسیدی مگر بار اولم هسته که اعلامیه تو کفشهای نمازگزاران می گذارم.)
سعید با اضطراب نیت کرد.نمازگزاران که سجده اول را رفتند مرتضی خیلی آرام از جایش بلند شد و بیرون از مسجد رفت و اعلامیه ها را در کفشهای نمازگذاران جا سازی کرد و دوباره به داخل مسجد بازگشت.بعد از تمام شدن نماز آنها زودتر از همه از مسجد بیرون رفتند .
سعید،سید مرتضی،رحیم و کاظم یک گروه انقلابی بودند که کارشان پخش کردن اعلامیه در مسجد و دانشگاه و نوشتن شعار بر روی دیوارها بود. با فرار شاه از کشور،دولت و مردم بیشترسخت گیری می کرد.به طوری که مردم حق نداشتند در شب از خانه هایشان بیرون بیایند.
آنها نیمه شب قرار گذاشتند که بر روی دیوارهای خیابان ستار شعار بنویسند. شب سری بود ولی آنها با بی اعتنائی به سرما بر روی دیوارها شعار می نوشتند.که ناگهان مأموران دولتی سرو کله شان پیدا شد.مأموران به طرف آنها تیر اندازی کردند. آنها به داخل کوچه ای پا به فرار گذاشتند. مأموران که دست بردار نبودند تعقیبشان کردند و آنها را به رگبار بستند.در رگبار سختی که مأموران بسته بودند فقط سعید بود که زنده ماند. سرانجام امام در 12 بهمن به ایران باز گشت و ابتدا به دیدار شهیدان انقلاب رفتند. سعید از پیروزی انقلاب و آمدن امام خوشحال بود و اشک شوق می ریخت ولی با این جای خالی دوستانش را احساس می کرد.
نویسنده:فاطمه محمد زاده طلبه پایه سوم